6⃣
غذای دسته جمعی
همینکه رسول اکرم و اصحاب و یاران از مرکبها فرود آمدند ، و بارها را بر زمین نهادند ، تصمیم جمعیت براین شد که برای غذا گوسفندی را ذبح و آماده کنند.
یکی از اصحاب گفت : "سر بریدن گوسفند با من."
دیگری : "کندن پوست آن بامن."
سومی : "پختن گوشت آن بامن."
چهارمی : . . .
رسول اکرم : "جمع کردن هیزم از صحرا بامن."
جمعیت : "یا رسول الله شما زحمت نکشید و راحت بنشینید ، ما خودمان
با کمال افتخار همه اینکارها را میکنیم."
رسول اکرم : "میدانم که شما میکنید ، ولی خداوند دوست نمی دارد بندهاش را در میان یارانش با وضعی متمایز ببیند که ، برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده باشد."
سپس به طرف صحرا رفت . و مقدار لازم خار و خاشاک از صحرا جمع کرد و آورد.